شعر در مورد آمدن یار ، شعر عاشقانه در وصف بی خبری از یار و دیدار یار و انتظار
شعر در مورد آمدن یار
شعر در مورد آمدن یار ، شعر عاشقانه در وصف
بی خبری از یار و دیدار یار و انتظار همگی در سایت پارسی زی.امیدواریم این
مطلب که حاصل تلاش تیم شعر و فرهنگ سایت است مورد توجه شما عزیزان قرار
گیرد.
شعر در مورد آمدن یار
چه لطف آمدن
و رفتنت خوشست! ای یار
که رفته ای
و زهر بار خوشتر آمده ای
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
شعری در مورد امدن یار
من آن گلدان پشت پنجره ام
که خشکیده ام
از بی آبی احساس تو
کجاست آن شعرهای رو به زوالم
تا باز از آمدن یار بگویم
آنقدر بگویم ،
بگویم تا زبان دلم آرام گیرد
شعر در مورد آمدن یار
آن یار سفر کردهی ما از سفر آمد
خوش باش که دیگر همه دردت به سر آمد
آن تلخی دوران بلا رفت ز کامم
شیرینی ایام به کامم شکر آمد
در ظلمت شب بی کس و تنها چو نشستم
آن یار سفر کرده چو خورشید بر آمد
آن نور رخش بر دل تاریک چو تابید
ظلمت ز دلم رفت و به جایش سحر آمد
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
شعر درباره آمدن یار
نوید آمدن یار دلستان مرا
بیار قاصد و بستان به مژده جان مرا
فغان و ناله کنم صبح و شام و در دل یار
فغان که نیست اثر ناله و فغان مرا
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
شعر در مورد آمدن معشوق
با آمدن یار دلم فرصت تردید نداشت
از بهر سخن گفتن معشوق دگر صبر نداشت
شعری نثار قدمش کردم و گفتم
انگار نه انگار که شنید و اثری هیچ نداشت …
شعر حافظ در مورد آمدن یار
به چشمک
اینهمه مژگان به هم مزن یارا
که این دو فتنه
بهم می زنند دنیا را
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
شعر در مورد انتظار آمدن یار
بوی زلف یار آمد یارم اینک میرسد
جان همی آساید و دلدارم اینک میرسد
اولین شب صبحدم با یارم اینک میدمد
وآخرین اندیشه و تیمارم اینک میرسد
در کنار جویباران قامت و رخسار او
سرو سیمین آن گل بی خارم اینک میرسد
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
شعر در مورد امدن یار
آمد خبر از آمدن یــــــــــــار ملک خوی
اُفــــــــــتاد هزاران دل عاشق به تکاپوی
پُرسید گل از بُلــُبل خوش لـــهــجه قاصد
کو کی رسد از رَه فکند دیـــده بدین سوی
صد ضربه به هر ثانیه در قلب من افزود
آن یـــار پریچهر ملک روی خِــــرد بوی
بیشتر بخوانید : شعر در مورد حس خوب ، داشتن به زندگی + حس و حال خوب عاشقانه
شعر در مورد امدن معشوق
مستی و غم یار
در آن طرف گل و خار خوشست
یاقوت زرافشان مژه
و چشم جگر خوار خوشست
ناسوده بدم
در همه حال و همه جا تا ناگه
آسودم و دیدم
که ز دور آمدن یار خوشست
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
شعر درباره دیر آمدن یار
بلبلان مست در دامن گل
نسترن با لب خندان آمد
مژده آمدن یار زمانی آمد
که شم عطر سواران آمد
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
شعر درباره ی امدن یار
طوفان، شهـــاب، سیـــلاب قــصه ها
این ها همه در پشت پلک های بارانی من است
شور دلم دوباره مهیای آمدن یـــار شد
این دغدغه ندیدن تو، درد متعالی من است
بی شــک نــگاه های بیمار و در حیـــا
این بار حکم یوسف کنعانی من است
بیشتر بخوانید : شعر در مورد حمایت از حیوانات ، محبت و مهربانی با حیوانات
شعر در مورد آمدن معشوقه
جز تو یاری نگرفتیم
و نخواهیم گرفت
بر همان عهد که بودیم
بر آنیم هنوز…
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
شعر درباره امدن معشوق
نوید آمدن یار دلستان مرا
بیار قاصد و بستان به مژده جان مرا
فغان و ناله کنم صبح و شام و در دل یار
فغان که نیست اثر ناله و فغان مرا
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
شعر در مورد آمدن یار
به کویت آمدن ای یار، ما نمی یاریم
تو یاریی کن و بگذر به ما اگر یاری
مشو ز دود من ایمن که کار من همه شب
چو شمع سوختن و گریه است و بیداری
شعری در مورد امدن یار
چه گُوارا خبری بود که شد شُرب مدامم
خبر آمدن یار و رسیدن به کنارم
سالها منتظرش بودم و اکنون خبر آمد
که به سر میرسد امروز غم هجر نگارم
Comments
Post a Comment